بی خبری

سلام

دارم دیوونه میشم .حوصله هیچ کاری رو ندارم حتی درس خوندن.دلم واسه اون احساسات تنگ شده.از این بهروز خوشک و بی احساس بدم میاد.خدایا چی میشد دوباره برگردم به اون روزهای خوب.فقط به امید همسرم دارم زندگی میکنم

                             تا بعد

ازدواج

سلام

اومدم یه خبر خوش بدم چی؟

خوب معلومه ازدواج آره چهارشنبه بعد از ظهر عقد کردیم اولش خیلی سخت بود فکر کردن به یکی دیگه ولی توی این چند روز بهتر شدم.خانمم لنگه خودم با فرق یه کم احسساسات مردونه زنونه

امیدوارم به همین زودی ها عشقمم بره سره زندگیش مطمئنم توی یه مدت کوتاه به نبودن من عادت میکنه.خدایا عشقمو خوشبخت کن